کار ویژه ات را بشناس و دریاب!؟ ,

menuordersearch
kiancontent.ir
۱۴۰۳/۶/۱۳ سه شنبه
(0)
(0)
کار ویژه ات را بشناس و دریاب!؟
کار ویژه ات را بشناس و  دریاب!؟

از موقعی که فهمیدم هر شخص یا گروهی کارویژه و ماموریتی خاص دارد دریافتم که من هم بایستی به دنبال کارویژه خودم باشم. ان وقت است که تکلیفم با مسیر شغلی آینده ام مشخص میشود. مسیری که سختی هایش با خودآگاهی از خودم، کارویژه و چشم انداز پیش روی ام بی شک آسان تر می‌شود.

 

دانشگاه و کلاس مدیریت فرصت مناسبی برای بازاندیشی درباره کارویژه یا ماموریت (Mission)، ارزش (Value) و چشم انداز Vision هست. وقتی این سه مفهوم به یکدیگر گره می‌خورند تا حرکت یک بنگاه اقتصادی یا حتی یا یک جمع فرهنگی و اجتماعی معنا و مفهوم پیدا کنند. نظریات مختلف سازمانی طرح و بسط داده می‌شوند. این بزنگه علمی فرصت مناسبی برای اندیشیدن به مفاهیم چالش برانگیز دینی ست که این بار نه از موضع دین و آیین که از موضع علم و دانش مجددا به انها نگاه کنیم و فارغ از هر جوابی که به انها بدهیم دریابیم چه دینی بیاندیشیم و چه علمی؛ تا با این مفاهیم مواجهه نداشته باشیم؛ نمی‌توانیم قدم های بعدی را در مسیر زندگی مان برداریم.

 

 

کارویژه های انسان

 

کارویژه شخصی ام از مواجهه دینی با افکار و اندیشه های علمی آغاز شد. از آنجایی که دین را افون توده ها می‌پندارند یا عامل عقب ماندگی و عدم توسعه یافتگی شخصی یا حتی یک ملت و یک امت.

ما به تغییر تا بن دندان و به شیوه صدرایی اش معتقدیم نه فقط در ماهیت که در وجود هم تغییر را جایز و حتی لازم می‌دانیم.

 

تفاسیر گوناگونی برای آیه 39 سوره نجم  وَأَن لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعىٰ: این آیه ذکر شده است اما اگر این بیان را زنده و پویا بدانیم برای تمامی اعصار حتی زمانی که انسان به دنبال یک مکتب متعالی برای معنا و مفهوم زندگی و حیات و جانداری ست آنگاه خواهیم فهمید که حتی اکتفاء کردن به معنای لفظ به لفظ این بیان نیز گواه اینست که انسان تنها موجودی ست که سازنده خویش است؛ انسان تنها وجودی ست که با عملش با کارش با شغلش و انگیزه هایش خودش خودش را می‌سازد!؟

 

 وَأَن لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعىٰ و انسان هیچ (چیزی/ تشخصی) نیست / ندارد جزآنچه با تلاشش انجام داده است.

 

این بیان آنقدر زنده است که مثلا یک ورزشکار را تصور کنید که برای ورزیدگی اش ساعت های طولانی در شبانه روز ورزش های سنگین می‌کند آنچه در نهایت حتی از فیزیک و جسمش می‌سازد نتیجه همین تلاش و ممارستش است.

 

ما می‌توانیم بواسطه کار روزمره مان یک انسان حریص باشیم در قالب یک تاجر یا یک پزشک و پرستار مهربان نسبت به همنوع، یا کارگری باشیم که فقط فکر و ذکرش نان و آب است یا کارگری باشیم که به دنبال گذر از مصائب و سختی های یک زندگی نابرابر اجتماعی ست حال می‌خواهد راه آن کارگر در بستر زندگی شخصی اش و از آموزش و یادگیری و کسب مهارت بگذرد یا از راه احیاء و ارتقای حیات جمعی اش با شکل دهی به یک جنبش صنفی یا یک تعاونی؛ بی شک هر کدام از این راه ها از ان کارگر یک تشخص و شخص دیگری می‌سازد به همان نسبت که تلاش هایی خاص طلب می‌کند.

 

معتقدم انسان ها حداقل دو کارویژه دارند یک کار ویژه عمومی و یک کارویژه  شخصی.

 

کارویژه عمومی انسان ها همان تلاش و مجاهدتی ست که برای ساختن خودشان به انحای مختلف به کار می‌گیرند گاهی این تلاش در مسیر کسب علم و دانش است گاهی در کسب رزق و روزی و گاهی تلاش برای فهم سایر انسان ها با همدلی و همزبانی با آنها. گاهی هم این تلاش به بیراهه می‌رود و نتیجه گیری و کسب نتیجه و موفقیت های صوری جایگزین آن توفیق عالی و نهایی می‌شود.

در هر صورت نباید فراموش کنیم که با هر شکست و موفقیتی هر چند کاذب خودمان را می‌سازیم و توفیق اصلی همانست که خودمان را به بهترین نحو ممکن ساخته باشیم همانی که علمای مغرب زمین آن را می‌نامند: خودشکوفایی

 

کارویژه شخصی انسان ها به شرایط شخصی و مختصات حیات فردیشان بر می‌گردد اینکه چه محدودیت هایی دارند چه استعداد و ظرفیتی، چه معایبی و نقصانی هایی دارند چه محاسن و مطلوبیت هایی.

 

البته اگر نقش های دیگرمان همچون نقش های پدر و مادر بودن، فرزند بودن، همسر، دوست و همشهری و هموطن و هم نوع بودن را به نقش های قبلی مان بیفزاییم کارویژه هایمان بی شک بیشت و بیشتر می‌شود. کارویژه هایی که بسترهای خودشان را دارند و الزامات، ارزشها و چشم اندازهای خودشان.

 

غفلتی نابخشودنی ست اگر تصور کنیم شغل مان تنها کارویژه شخصی ماست. غفلتی که اگر کسی هم در آینده سرزنش مان نکند بعدها خودمان علیه خودمان دادستانی خواهیم کرد!

 

 

کارویژه های یک کارآفرین

وقتی من پذیرفتم کارویژه های مختلفی دارم علیرغم شکست کسب و کارم در مرکز رشد شهرداری منطقه 15 تهران در سال 1389 یا 1390 متوقف نشدم، پذیرفتم به آگاهی عملیاتی و آموزش حین خدمت احتیاج دارم پس به شهرک های صنعتی و کارخانه ها رفتم تا کارمند شوم اما نه کارمندی که برای سکون و ماندن و درجا زدن تلاش می‌کند بلکه کارمندی که سعی می‌کند جایگاه مدیریت سازمانی را از منظر ایجاد تغییر و تحول در سازمان و ایفای یک نقش موثر در فرآیند کاری تصاحب کند. کارنمند بودن را پذیرفتم چون پذیرفتم که ایستایی و حتی تلاش کور راهگشا نیست پذیرفتم چون نیازهایم و مقاطع زندگی ام را رونده و توقف ناپذیر دانستم پس ازدواج کردم تا کارویژه های جدیدی در زندگی پیدا کنم. از قضا فضای جدید خانوادگی ام قابلیت هایی ذهنی، شناختی و عملیاتی به من داد که اگر ازدواج نمی‌کردم آنها را در نمی‌یافتم. اطلاعاتی موثر و مفید از وضعیت بهداشت و درمان گرفته تا حوزه آموزش و کنکور.

 

گفتم کنکور راستی من به روابط بسته یا حتی گاها ناسالم در حوزه آموزش و صنعت کنکور معتقدم اما با دید فانتزی مافیای کنکور مخالفم چون کنکور هم با گنجاندن معدل درسی تعدیل شد اما مسائل ورود به دانشگاه در ایران نه تنها رفع نشد که بلکه چند برابر هم شد حالا شاید روزنامه نگاری فانتزی نویس از مافیای آموزش به جای مافیای کنکور یاد کند.

 

به زعم خودم دیدم واقعی ام به روابط اجتماعی و حتی اقتصادی کنکور نیز ناشی از همین پذیرش کارویژه خانوادگی و همسری ست. دید و شناختی که بی شگ در ساخت و پرداخت سایت کیان محتوا از آن بهره ها گرفته ام و خواهم گفت.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

aparatgooglefacebooktwiteryou
logo

دفتر مرکزی : تهران - کیانشهر - خیابان چیت ساز - پلاک 8| تلفن تماس : 09226091089 | kiancontent067@gmail.com

طراحی توسط فروشگاه ساز