چکیده کلام:
بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی به معضلی مزمن برای جامعه ایرانی بدل شده است که هیچ نیازی به استناد رسمی و ارائه آمار ندارد. اولین گام عملیاتی برای اشتغال دانشگاهیان تبدیل کردن این بحران به مسئله از سوی شخص دانش آموخته و خانواده و حامیان اوست. این امر مستلزم آگاهی و کسب مهارت حل مسئله است.
بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی به معضلی مزمن برای جامعه ایرانی بدل شده است که هیچ نیازی به استناد رسمی و ارائه آمار ندارد در هر صورت هر از گاهی چنین اخباری به گوش میرسد: « از هر ۱۰ نفر بیکار ۴ نفر فارغ التحصیل دانشگاهی ».
از هر ۱۰ نفر بیکار ۴ نفر فارغ التحصیل دانشگاهی
«مدیرکل نظارت و هماهنگی طرحهای کارآفرینی و اشتغال وزارت کار در پاسخ به این پرسش که هم اکنون سهم فارغ التصحیلان از بیکاران کشور چقدر است؟ گفت: اگر ۱۰ نفر بیکار در یک مجموعه وجود داشته باشد طبق گزارش مرکز آمار ایران ۴ نفر فارغ التحصیل دانشگاهی هستند. این مساله در بخش زنان شدیدتر است و ۷ نفر فارغ التحصیلان دانشگاهی است. اگر ساده بگوییم ۴۰ درصد جمعیت بیکار کشور فارغ التحصیل دانشگاهی هستند لذا شرایط اشتغال برای فردی که تحصیلات دانشگاهی ندارد، سادهتر است و راحت تر میتوانند به شغل دست پیدا کند.»
منبع
البته در تعریف بیکاری و بیکار فارغ التحصیل به لحاظ استانداردهای جهانی و حتی ملی بایستی ملاحظاتی گنجانده شود که عموما توسط مدیران و دولتها نادیده انگاشته میشود و همین عوامل باعث اختلاف نظر در آمار و ارقام حتی دستگاه های دولتی میشود.
البته به هر جهت محل بحث ما نه آمار و ارقام؛ بلکه نحوه مواجهه دانش آموختگان دانشگاهی اعم از دانشجویان و فارغ التحصیلان و حتی خانواده هایشان با این موضوع مبتلا به جامعه ست.
مهارت مسئله نگری و حل مسئله دانش آموختگان
وقتی صحبت از مهارت آموزی دانشگاهیان میشود تمام توجهات به مهارت های فنی و حرفه ای معطوف میشود همان مهارت هایی که درس حرفه و فن را شامل میشد و سعی میشد همگان همه حرفه ها از باغبانی و آشپزی گرفته تا جوشکاری و نجاری را یاد بگیرند!؟
با وجود سازمان هایی مثل سازمان فنی و حرفه ای وابسته به وزارت کار سعی میشود بنابه دلایل گوناگون من جمله جذب بودجه دولتی و عمومی؛ باز توجه به همین سمت معطوف شود. در حالیکه مسئله مهارت و مهارت آموزی مورد نیاز دانشگاهیان خیلی فراتر از مهارت های فنی و حرفه ای ست.
«مهارت مسئله نگری به پیرامون و حل مسئله» یکی از همین مهارت های پایه است که متاسفانه دانشگاه های ایران در آن ضعف بنیادین دارند و بالتبع ضعف عملکردی دانشگاه ها؛ این ضعف در دانش آموختگان مشهود است.
مهارت مورد تاکید سازمان جهانی اقتصاد
«یکی از مهارتهایی که سازمان جهانی اقتصادی در سال ۲۰۲۰ اعلام کرد، مهارت حل مسئله بود. ما در زندگی با مسائل مختلفی روبرو هستیم که اگر به خوبی آنها حل نکنیم، تبدیل به مشکل و سپس تبدیل به معضل میشوند و حل معضل کار بسیار پیچیده و دشواری است.»
منبع
هسته سخت بحران و مشکل
همانطوری که زمین یک هسته مرکزی دارد، به همان نسبت که میوه ها از هسته زاده و پرورده میشوند؛ بایستی بپذیریم که مشکلات و بحران ها هم یک هسته سخت و مرکزی دارند که همان «مسئله» است.
فارغ از اینکه بحران و معضلی که پیش روی بشر است؛ فردی ست یا اجتماعی ست یا مهندسی یا طبیعی. بایستی بپذیریم همه این مشکلات و بحران ها مسائلی بوده اند که بنا به دلایل گوناگون مثل غفلت یا ناتوانی در پی پاسخ به آنها نبوده ایم، یا حتی به مسائل پاسخ داده ایم اما پاسخ درست نداده ایم یا پاسخ مقطعی و لحظه ای و خاص را با پاسخ عمومی و مطلق یکسان انگاشته ایم. نتیجه این بی کنشی یا کنش های نادرست به مسائل میشود مشکل یا بحران.